• وبلاگ : كويريات(دنياي من بي بال)
  • يادداشت : اخم ميکني...بانوي آب ها؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اينو قبلا خونده بودم
    خييلي ام دوستش داشتم
    خيلي قشنگ بود
    ايراد جهان سومي بودن چيه از نظرت که انقدر ازش فراري اي؟!!



    روزي که سرنوشت زمين رانوشتند

    لرزيده اند نام تو را تا نوشته اند

    وقتي به فصل عطروجودت رسيده اند

    هرهشت باب باغ خدارانوشته اند

    درشرح چشمهاي توباخون ارغوان

    خورشيد را مسافردريا نوشته اند

    درسطرهاي اخر ان مصحف غريب

    با نقطه چين سرخ معما نوشته اند

    از رعشه هاي پنجه ي ان کاتبان نور

    احساس ميکنم که چه ها........نانوشته اند

    نصفه سيبت دعوتت مبکنه سري ب وبش بزني البته آپ هنري که نيست

    پاسخ

    سلام بر هستيِ سيمينِ جلالِ رضوان!چشم عناب بانوي جزيره
    + sepide 
    avalesh ke migi banooye abha man jedan yade abpariya oftadam
    پاسخ

    اي جانم...بانوي آب هاي من خييييييلي زلال تره...از فرش تا عرش سپيده جانم...